بزار اولش یه تشکر کنم ازت بعد غر بزنم 

امروز مامانم سالم از عمل امد بیرون ... مرامی دستت درد نکه  

حالا یه کم غر بزنم ...

خوب رک و راست بیا بگو از کجا ناراحتی ... 

این بلاها چیه سرم میاری ؟  

حالا چون پریشب گفتم قوی ام باید بد تر کنی ؟‌ 

این همه بلا میاری سرم یه دفعه می بینی کم میارم یه بلایی سر خودم میارم کار دستت میدما!‌ 

ما که دیگه واسمون نه غروری مونده نه چیزی  

نه دیگه دلم صفا داره نه زندگیم...  

حالا می خوای به کجا برسم ؟!‌ 

  به جون خودت دیگه حالی واسم نمونده   

رحم کن بابا ...

به جای اینکه بیای دستمو بگیری بگی چته ... تا میام پاشم می کشی زیره پام ... 

من که نه ادعایی دارم نه چیزی ... 

کاش میدونستم چوب چیو دارم می خورم ... 

من که هر کاری کردم پاش وایسادم تقاصشم دادم ... 

الان میدونستم تقاص چیو دارم میدم صدام در نمیومد  

حالا بیا یه مرام بزار یه روی خوش بهم نشون بده نه ولش کن هر بلایی می خوای سرم بیار 

بزار از این داغون تر بشم ولی آخرش ببخشتم ...  

خودمو قوی تر میکنم نبینم دلت واسم بسوزه ها !‌ 

لهم کن ولی آخرش بخشیده باش منو ...  

من نوکرتم ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد