عید !‌

سلام !‌ 

 

عید شد و کلی خوشحالی  و از این جور چیزا  

اولین عیدیه که تنهام خونه !‌ 

اولین عیدیه که یه خرس بهم حمله کرد ....   

این ۲  شب مست بودم وای به حال کل عید !‌ 

برای هر کیم که این وبلاگ و میخونه آرزوی یه سال پر بار و سلامتییی می کنم   

بعدشم از ایرانی بودنمون فقط این عید نوروز مونده !‌ تا زبونمون هم عربی نشده باید فکری کرد به حال ایران .. .

 

این شعر هم از همای با دقت بخونینش : 

 

شیرین لبی شیرین‌تبار، "مست" و می‌آلود و "خمار"
مه‌پاره‌ای "بی‌بند و بار"، با عشوه‌های بی‌شمار
هم کرده یاران را "ملول"، هم برده از دل‌ها قرار
...
زلف‌ات چو افشان می‌کنی، ما را پریشان می‌کنی
"آخر من از گیسوی تو خود را بیاویزم به دار"
یاران هوار، مردم هوار، از این دست این بی‌بند و بار
از دست این دیوانه‌ یار، از کف بدادم اعتبار
می می‌زنم، می‌ می‌زند، جام پیاپی می‌زند
"هی می‌زند هی می‌زند بی‌اختیار..."
"کندوی کام‌ات" را بیار،‌ در کام بیمارم گذار
تا جان فزاید کامِ تو بر جانِ این دلخسته‌ی بشکسته‌ تار
------

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد