چرا نباید شک کنم به دینم ؟!


چرا نباید شک کنم به دینم ؟!

چرا شک نکنم ؟!

من در سال 65 به دنیا آمدم ! و از قبل چیزی نمی دانم  ...

من از کسایی که در راس دینم هستند دروغ شنیده ام ...

چرا نباید به دیگر حرف هایشان شک نکنم ؟!

چرا کسی که آیت الله خوانده میشه از کشته شدن این همه آدم دادش در نمیاد

و از پاره شدن یک عکس کشور را بهم میریزد ؟!

چرا نباید شک کنم به دینی که دروغ گناه کبیره است و همه به راحتی دروغ می گویند ؟!

چرا شک نکنم به دینی که پاره شدن عکس خیلی گناه است ولی

کشته شدن مردمانش امری بدیهی و یا شاید پاداشی در بهشت داشته باشد ؟!

.

شاید کسایی که کشته شده بودن هم همین دین را داشته اند 

دو حالت دارد یا در راه راست قدم برداشته بودند و کشته شدند

و یا اگر لغزشی کرده اند با کشتنشان به راه راست باز گردانده شدند

من چرا به دینم اصرار بورزم ؟! چون در هر صورت کشته می شوم !


چرا شک نکنم به دینم ؟!

.


عده ای گویند خدا لعنت کند کودتاچیان ...

عده ای دیگر هم گویند خدا لعنت کند خودشان را !


هر دو عده یک دین دارند و یک خدا !

من کدام را برگزینم ؟!

مگر هر دو مسلمان نیستند ؟!

من باید به دنبال مسلمانتر باید باشم ؟! 

من از کجا باید دانم کدام مسلمانتر است ؟!

.

من که عقلم دیگر قد نمیدهد ... من نمیدانم کدام درست است ...

من از این دگانگی دچار شک شدم .. شک من من را بی ایمان کرده است ...

بی ایمانی دینم را گزفته از من ...

.



من دست می کشم از دینم

گناهش باشد گردن آنکه در من تردید ایجاد کرد

گناهش گردن خودم که نخواستم با تردید زندگی کنم

گناهش گردن خودم که می گویم دین ندارم و با پستو مقام غصبی  شب به نماز نمی ایستم و

در آخر نه به خودم نه به خدا ی خودم نه به خانواده ام دروغ ( گناه کبیره ) نمی گویم که من مسلمانم .


من دیگر به امید توبه شب قدر به کسی ظلم نمی کنم ...

من به اسم دین مخالفم را کافر نمی شمارم ...

من به اسم دین کسی را نمی کشم ...

من نه برای پاره شدن عکس بنده خدا بلکه برای خدایم سینه سپر میکنم...

من برای خودم و خدای خودم زندگی می کنم ...

من دزدی نمی کنم که در ماه محرم با دادن نذری امید بخشش داشته باشم ...

من به زبان خودم  دیگر با خدایم درد و دل میکنم...


ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است


شب می خونه ...

 

واسه من که دلشکسته ام 

 از غم زمونه خسته ام 

 اگه مستی هم نباشه  

می پرستی هم نباشه 

 دیگه چی تو زندگی درمون دردای منه 

 اگه می خونه هم نباشه پس گجا جای منه ؟ 

 

 من میخوام به خونه خدا برم  

اگه می خونه نرم کجا برم ؟ 

 

 اگه قلبمو شکستن  

همه درهارو که بستن 

 در میخونه که بازه  

مستی هم که چاره سازه 

 بعد از این سوراغمو از شب می خونه بگیر 

 بعد از این سوراغمو از می و پیمونه بگیر  

 

نمی خوام کنار این مردان بی وفا برم 

 پیش کی عاشق و دیوونه و بی ریا برم 

 

 آخرش مستای می خونه به دادم میرسن 

 ساقی و شراب و پیمونه به دادم میرسن  

 

بعد از این سوراغمو از شب می خونه بگیر 

 بعد از این سوراغمو از می و پیمونه بگیر