حافظ

  

 

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند  

ما که رندیم و گدا ؛ دیر مغان مارا بس  

  

 

 

اکه من برم   

اگه من بگیرم 

اگه من امتحان بدم 

اگه من سود کنم 

اگه من ... 

اگه شما نخوای هیچ کدومش نمیشه 

پس یکم کمکم کن 

گیریم به مولا 

شما هم که ولمون کردی  

بی خیالی  

نمیگی این بچه دردش چیه  

چه مرگشه همش با خودش درگیره !‌  

 نمی خوام تو این جهلم از پا در بیام  

نمی دونم می خوای منو به کجا بکشونی بعد بگی این راه

 ولی مرامو معرفتی یه جاهایی می فهمم هوامو داری 

یه جاهایی همچین حست می کنم مثل اون روز ....

فکر نکنی الان خیلی ناراحتم دوباره یاد تو افتادمااا 

حالم خوبه ....  

می دونی کلا از مرام و معرفتت خوشم میاد ... 

منم یه کارایی می کنم که تو خوشت بیاد ...

امتحان

 

رفتم جلو تو چشاش نگاه کردم  

گفت کدومارو خوندی ؟ 

اسم 4 تا داستانو گفتم  

رفتم به زور اولین داستانو خودم انتخاب کردم 

دومین داستانم شانسی همونی و گفت که بلد بودم 

این شد که با نصف خوندن بدون التماس و دعوا و تف کردن نمره کامل و گرفتم ....

 

فردا میرم تو چشاش نگاه می کنم  

می گم من نصفشو آماده ام  

قبول کرد ؛ کرد ...  

نکرد بهش میگم به درک یه تف هم میندازم تو صورتش بعد میام خونه  

خوبه ؟!‌  

فردا برگشتم جوابشو میام می نویسم ...

خواب



مرا ببر به خواب خود

که خسته ام از همه کس

که خواب و بیداریه من

هر دو شکنجه بود و بس