اگه بدونی ....

و دوباره گیر کردم !  

 بزن بغل داداش ... پیاده میشم !

آره !  

اینهمه مشکل آخه از کجا میان یهو ؟!  

حالم سر این انتخابات گرفته است ... نمی دونم چرا نمی تونم بی خیالش شم ...   

احساس می کنم زبون دورو وریامو نمی فهمم دیگه !  

احساس می کنم دینم ته کشیده ...  

دیگه خیلی چیزارو قبول ندارم ...  

تنها از دین خدا مونده واسم ... خدایی که منو آفریده و داره هدایتم می کنه ... و شاید تمام دین هم همین باشد ! ...  

چرا وسط تابستون من گلو درد گرفتم ؟!  

بس که دل داغ داره ... آره ... اگه بدونی ...   

از اون تارزان بی عرضه که رفت و وارث جنگل شده چیت ها !  

علم بهتره یا ثروت ؟! چه سئوال مسخره ای  !   

 مشروب نیست !  

سیگار نیست !   

آقای رئیس جمهور به نظرت امشب چطوری خودمو بخوابونم ؟!   

تو جریان تظاهرات یه دختره 17 سالرو گرفتن ... یه ماهه ... ولی هنوز اسمش تو لیست  

هیچ زندانی نیست . به نظرت هنوز باکره است و نفس میکشه ؟!به نظرت باباش چطوره حالش؟ 

 از اون هاله نورت یه کمکی بگیر پیداش کن قوربون دستت ....

ای بابا ! ... 

دیشب همش خواب دیدم  ... سر حال نیستم ...   

خودمم از این حرفای تکراری خسته شدم ...  

کاش یه دنیای دیگه داشتیم ....  

ولی امید دارم ... به خدا امید دارم  

خدا هست ...  احساسش می کنم ...  

میرم بخوابم منتظرت فردا هستم ....

 

 

 

 

 هر روز صبح در آفریقا آهویی از خواب بیدار می شود که می داند باید از شیر تندتر بدود و گرنه طعمه ی او می شود و شیری که می داند باید از آهو تند تر بدود تا گرسنه نماند.  مهم نیست که شیر باشی یا آهو مهم اینه که با طلوع آفتاب با تمام توان شروع به دویدن کنی ...