س خ ب ا

 

 

به سلامتیه 

 اونی که الآن نمی تونم بهش Sms بدم و  

بهش بگم 

به سلامتیه کسی که 

 خیلی موقع ها من و تنها نزاشت ... 

نوووووووووووووووووووووش

نظرات 1 + ارسال نظر
یکی مثل خودم شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 22:57 http://1saro2goosh.blogsky.com

سلام
یه دور سریع پستهات رو داشتم نگاه میکردم که چشمم افتاد به رفتنت از ایران.درسته خیلی شرایط سخت شده.اما فکر کردی رفتن به همین سادگیاست.یا حالا درست شد و رفتی فکر میکنی زندگی اونجا با مشکلی روبرو نیست؟حالا هرچقدر هم اطرافیانت بهت سخت بگذرونن ، پیشنهاد میکنم اگه هنوز درست تموم نشده اول اون رو به پایان برسون تا کارشناسی رو بگیری.لااقل برای رفتن مدرکی برای ترجمه داشته باشی.البته اگه مال دانشگاه دولتی باشه.
زبانت رو خیلی خیلی خیلی زیاد تقویت کن.فکر نکنی چون دانشجوی زبان هستی بری مشکلی برای انگلیسی صحبت کردن پیدا نمکنی(هرجا بری خلاصه انگلیسی لازمه)چون قرار گرفتن تو محیط با حرف زدن عادی ما فرق داره.مثل اینه که بری یه شهرستانی و اونا با لهجه خودشون باهات فارسی حرف بزنن. بعد همه اینا باید شرایط مالی رو هم در نظر بگیری.
خوب الان بیشتر بچه ها برای تحصیل خارج میشن.راحت ترین جایی هم که میتونن برن مالزی و ارمنستان هست و فکر کنم هند.

اما به عنوان یه خواهر میگم.آرمانی فکر نکن و تصمیم نگیر.من خودمم بدم نمیاد برم.چنتا از نزدیکترین فامیل ها هم اونجا هستن.اما فقط اینا نیست.
باید کامل از خودت استقلال داشته باشی.کشورهایی مثل آلمان اگه فامیلم داشته باشی ، اینقدر خرج بالاست که کسی حاضر نیست به کس دیگه ای کمک کنه
همه شرایط رو بسنج بعد برای رفتن اقدام کن.میتونی شرایطی کاملا متفاوت با ظرایط ما رو تحمل کنی؟فقط آزادی و امکانات رو نباید دید.ظرایط روحی خودتم ببین

به هر حال موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد