این بار از کجا شروع کنم ؟ خدا ؟ روزگار ؟ عاطفه ؟ کار ؟ شعر ؟ غم ؟ سکس ؟ جوک ؟ دانشگاه ؟
نه حس هیچی نیست دیگه !
می خوام یه جور دیگه باشم ... می خوام دیگه چزی نخوام ...
سرباز که بودم همش می گفتم اگه تموم شه ... ولی الان روزام خیلی بی محتوا تر از سر بازی شده !
نفهمیدم چی شد ؟
نفهمیدم کی ۲ ترم مشروط شدم ... نفهمیدم کی ...
مثل قبلا ادامه میدم ...
احتیاج به هیچیو هیچ کس ندارم ...
پررو ... مغرور ...
کسی نیست ؟ به درک !
چیزی کم دارم ؟ به درک !
بازم می تونم باشم ! همونطوری !
درس ؟
کار ؟
کی آخه اینا سخت بودن واسم که الان بشن ...
نه من دارم راه و اشتباه میرم ... این راهی نبود که من می خواستم ...
عوض می کنم ...
از اول می شم
ok
.
.
restart
.
3
.
2
.
1
vaghti delet larzide bedoon rahetam milarze ama na be samte partgah ...be samte rahe rast;)