وقتی جای خنده غم میشینه رو لبام

تشنه نوازشم خسته از خستگیام

وقتی که دستهای من گرمی دستی می خواد

وقتی یه لحظه خوشی به سراغم نمیاد

تو میتونی غم هامو خاک کنی

گونه های خیسمو پاک کنی

تو می تونی دلمو شاد کنی

من و از دردو غم آزاد کنی


وقتی که شب می رسه آسمون سیاه میشه

غمو غصه تو دلم قدره یک دنیا میشه

وقتی که دستهای تو خونمون در میزنه

دل من پشته دیوار از خوشی پرپر میزنه

نظرات 1 + ارسال نظر
hajieh یکشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 13:47 http://www.hajieh.blogsky.com

salam
omidvaram hamisheh dar veblognevisi va zendegi movafag bashid

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد