-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1384 18:38
جز تو که دوری از من دل به هیچکسی نبستم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1384 10:41
هی فلانی هیچ می دانی که دلتنگی چیست ؟ امروز رفتم تو ۷ ماه ! حال می کنی چه زود دارم تمومش می کنم ؟؟!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1384 17:13
38 روز دیگه میام لطفا منتظر باشید
-
نامه
یکشنبه 25 دیماه سال 1384 16:27
پاکت بی تمبر و تاریخ نامه بی اسم و امضا کوچه دلوا پسی ها برسه به دست بابا با سلام خدمت بابا عرض کنم که خدمت ما اوقدا بد نیست که می گن راضیم الحمد الله
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 دیماه سال 1384 17:39
ای... داره می گذره زیاد مهم نیست چطور می گذره مهم اینه که تموم شه فقط یه مشکل دارم اینجا همه ترکی حرف می زنن ! من هیچی نمی فهمم ۲ روز دیگه میرم تو ۶ ماه ! ۱۲ ماه دیگه مونده .. دارم کل زندگیمو برنامه ریزی می کنم وقت خوبی بهم دادن !
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 دیماه سال 1384 16:07
عاشقت بودم تو نفهمیدی !
-
ارومیه
دوشنبه 5 دیماه سال 1384 15:19
الان یه هفته ای میشه که اینجام ! وضعم زیاد بد نیست ! منشی شدم ! شهرش باحاله مخصوصا دختراش !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 آذرماه سال 1384 12:08
من امروز می رم ادامه خدمت شمال غرب کشور میگن جایه خوبیه !!!
-
Sk8er Boi
شنبه 26 آذرماه سال 1384 13:16
He was a boy She was a girl Can i make it any more obvious He was a punk She did ballet What more Can i say He wanted her She Never tell Secretly she wanted him as well But all Of her friends StuCk up their nose They had a problem with his baggy clothes He was a skater boy she said see you later boy He wasnt good...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1384 20:16
امروز رفتم پادگان امریه گرفتم نوشته ادامه خدمت قرارگاه عملیاتی شمال غرب کشور خدا به دادم برسه !
-
شمال
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 00:10
منقل زغال کبریت آتیش ................... جوجه کباب MuSiC جنگل جاده خونه وبلاگ !
-
restart
یکشنبه 20 آذرماه سال 1384 23:55
احساس یه جوجه رو می کنم که از تخم داره در میاد . چندتا اتفاق افتاد باز رو پام وایسادم ولی اونی که جمعه پیش افتاد با شنبه و یکشنبش نتونستم هضمشون کنم .. الآن درس شدم ! از اولم ! این بار قول می دم بهت خیلی قوی تر از تو باشم .
-
زندان !
شنبه 19 آذرماه سال 1384 14:27
به هر حال ... اینجا زندان بدی نیست؛ اما این دیواربین سلول من و کناریم را دوست ندارم . ... مطمئن باش؛ که نه می خواهم زندانبان را و نه سازنده اش را سرزنش کنم ! امروز رفتم تو ۵ ماه ! . . . ۱۵ ماه دیگه مونده !
-
LiFe FuCked Me
یکشنبه 13 آذرماه سال 1384 19:45
....
-
قلاب ها !
دوشنبه 7 آذرماه سال 1384 16:32
ای ماهیان خنگ قلابها علامت کدامین سوالند که پاسخشان می شوید ؟ هرکی با تبادل لینک موافق بگه که لینکشو من بزارم .
-
انتظار
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1384 17:59
چند روزه منتظرم ... منتظر یه اتفاق که نمی دونم چی هست ! هر روز که می گذره انگار بهش نزدیک می شم ! خدا به خیر کنه !
-
زندان !
شنبه 28 آبانماه سال 1384 22:25
هی فلانی هیچ می دانی که زندان چیست ؟
-
قایم موشک !
شنبه 21 آبانماه سال 1384 18:06
حال بیا تا قایم موشک بازی کنیم : اگر در قلب من پنهان شوی ؛ پیدا کردنت چندان مشکل نیست . اما اگر در پشت نقاب پنهان شوی ؛ هرکه در جستجویت باشد ؛ بی فایده است . دیگه ازت بدم میاد ! دیگه برام مهم نیست .. نبودنت کنارم ... من بی خیالت شدم ... حوصلتم ندارم ... دلم می خواد که بی تو تنهای تنها باشم ... برو بابا ولم کن من دیگه...
-
بخشندگی !
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1384 14:54
از آنها که ماهی خواستی و به تو مار دادند ؛ [غمگین مشو ] ؛ شاید چیز دیگری نداشته باشند . پس این عین بخشندگی است . این روزا خیلی ها به من مار دادن ... امروز رفتم تو ۴ ماه ۱۶ تا دیگه مونده !
-
ستمی
شنبه 23 مهرماه سال 1384 15:47
قاضی تقدیر با من ستمی کرده است به داوری میان ما را که خواهد گرفت ؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 10:29
Everyone HEARs what you say Friends LISTEN to what you say.Best friends listen to what you DON'Tsay ارزش انسان ؛ به آنچه بدست می آورد نیست ؛ بلکه به چیزیست که آرزوی بدست آوردنش را دارد . اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم اکر جایی کنم پیدا تو را تنها نمی یابم اگر جایی کنم پیدا و هم تنها تو را یابم زشادی دست و پا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 مهرماه سال 1384 02:36
هزار شعر هست و هزار حدیث و هزار آیه و سخن بزرگ که می شود نوشت تا بخوانی و باور کنی..عمل اما؟...بیا ساده باشیم..در دنیای عامیانه ی خود .بیا آنطور در هم بنگریم که خدا را در آینه ی چشمان خویش ببینیم.مخند و خرده مگیر خدا را در آینه ی چشم دوستت خواهی دید...با خویش اینگونه به ستم چرائید؟؟؟
-
شعر
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1384 01:45
در آن دوران که من از درد پر بودم یکی آمد، به نام آشنا آمد، غریبه رفت، و تنها ماندم و گرییدم ونوشیدم از جام فراق او.
-
سرباز
سهشنبه 11 مردادماه سال 1384 02:19
من دارم سر باز میشم مارمو لکه میره مشهد میشه مشمولک .. بعد چند وقت بزرگ می شه ؛ میشه مشمول می برنش خدمت دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهء کفش فرارو ور کشید آستین همت رو بالا زد و رفت یه دفعه بچه شد و تنگ غروب سنگ توی شیشهء فردا زد و رفت حیوونی تازگی آدم شده بود به سرش هوای حوٌا زد و رفت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1384 00:24
نخودی گفت لوبیایی را کز چه من گردم این چنین تو دراز گفت ما؛هر دو را بباید پخت چاره ای نیست با زمانه بساز از خدا خواستم عادتهای زشت را ترکم بدهد. خدا فرمود:خودت باید آنها را رها کنی. I asked god to take away my habit God said, no It is not for me to take away, but for you to give it up از او درخواست کردم فرزند معلولم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1384 13:46
وقتی جای خنده غم میشینه رو لبام تشنه نوازشم خسته از خستگیام وقتی که دستهای من گرمی دستی می خواد وقتی یه لحظه خوشی به سراغم نمیاد تو میتونی غم هامو خاک کنی گونه های خیسمو پاک کنی تو می تونی دلمو شاد کنی من و از دردو غم آزاد کنی وقتی که شب می رسه آسمون سیاه میشه غمو غصه تو دلم قدره یک دنیا میشه وقتی که دستهای تو خونمون...
-
Love is
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1384 00:24
Understanding each other Listening to each other Supporting each other Having fun each other…
-
روابط
جمعه 26 فروردینماه سال 1384 23:04
دختره زرنگ + پسره زرنگ = همیشه دوا دختره زرنگ + پسره احمق = عشق دختره احمق + پسره زرنگ = سکس دختره احمق + پسراحمق = ازدواج
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 15:27
زن رشتیه به شوهرش میگه:این همسایه ترکه وقتی تو نیستی میاد منو میکنه / شوهره میگه:ولش کن این دیوونس وقتی تو نیستی هم میاد منو میکنه!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 15:11
خانم معلمه سر کلاس از یه بچه تخسه می پرسه: اگه سه تا گنجشک سر یه شاخه درخت نشسته باشن، بعد ما یکیشون رو با تیر بزنیم، چند تا گنجشک رو درخت میمونه؟ بچهه میگه: هیچی! معلمه میگه: نخیر دو تا میمونه. بچهه میگه: خوب اون دو تا هم از صدای تیر فرار میکنن دیگه. معلمه یکم فکر میکنه، میگه: جوابت درست نبود ولی از طرز فکرت خوشم...