پس از تو نمونم برای خدا

تو مرگ دلم را ببین و برو

چو طوفان سنگین ز شاخه غم

گل هستی ام را بچین و برو

چه هستم من اون تک درختی

که در کام طوفان نشسته

همه شاخه های وجودش

ز خشم طبیعت شکسته

ندونستم این را دانم نمی دونستی

نمی مونه عشقت برایم

ندونستم ای بی خبر ز دلم

که بی اعتبار وفای توام

غمم را از چشمم نمی خونی

از این غم چو خالم نمی دونی

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:23

فقط یادت باشه این چند وقت تو اعصاب منو خورد کردی! فکر میکنم تلافی قبلا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد